پارميداپارميدا14 سالگیت مبارک

بهشت كوچك من

گوش سوراخ کردن پارمیدا

  دختر نازنیم، دختر مهربونم، چند روزی بود که دلت می خواست گوشهایت را سوراخ کنی و گوشواره آویز بندازی بلاخره دیروز 24 اسفند 92 راضی شدم که بریم مطب دکتر و گوشهایت را سوراخ کنیم خیلی ذوق و شوق داشتی مرتب می رفتی از خانم منشی می پرسیدی کی نوبتت می شود. یک جفت گوشواره طبی صورتی انتخاب کردی که متاسفانه چون ایراد داشت مجبور شدیم یک جفت سفید انتخاب کنیم. موقع سوراخ کردن گوشهایت دردت گرفت و گریه کردی خیلی دلم سوخت مرتب می گفتی مامان دردم گرفت دردم گرفت. حسابی اشک ریختی. بلافاصله شربت استامینوفن بهت دادم تا کمی تسکین پیدا کنی، توی ماشین  تا خونه برسیم گریه کردی می گفتی که آقای دکتر را دوست نداری دیگه پیشش نریم. تا اینکه به خونه رسیدیم و ...
25 اسفند 1392

سرما خوردگی پارمیدا

پارمیدای من، مهربونم، دیروز یعنی 17 اسفند 92 در مطب دکتر متخصص کودکان بودیم منشی دکتر اول اندازه قد و وزنت (قد 105.5 و وزن 17/200 ) را  گرفت و بعد که دکتر سوال کرد خب ناراحتی این دختر کوچولوی ما چیه؟ سریع پاسخ دادی "دو شبه سرفه می کنم و آب دماغم می یاد" دکتر کمی خندید و گفت چه دختری! آفرین. خدا را شکر گلویت چرک نداشت و فقط داروی سرماخوردگی و قطره بینی نوشت.  هفته پیش 12 اسفند تولد مامان بود توی گلم، دختر نازنیم، یک نقاشی خیلی قشنگ برای مامان کشیدی و هدیه دادی. حتما نقاشی ات را اسکن می کنم و در وب می گذارم. کم کم به سال جدید نزدیک می شویم و تو برای رسیدن روز تولدت روز شماری می کنی هر روز سوال می کنی کی بهار می شه؟ چند روز ب...
18 اسفند 1392
1